دریغا، مسکین تن من ! که پست اش کردم به خیال باطل که بلندی روح را به جز این راه
نیست آنکه تن ام، به خواری بر سر راه افکندی! آه!! باید که بر این اوج بی بازگشت در
تنهایی بمیرم
آسمون به دریا گفت : این بالا خیلی خوبه ? همه جا رو میشه دید ? دریا گفت
:
این پایین از اون بالا هم بهتره ? چون فقط تو رو میشه دید ... تقدیم به آسمون قلبم
...
زیباست که با خدای خود چت بکنیم ? در سایت نماز شب عبادت بکنیم
ای کاش که ما فلاپی دلها را ? با عشق علی و آلش فرمت بکنیم ملتمس دعا
...
یک روز رسد خوشی به اندازه کوه ? یک روز رسد غمی به اندازه دشت
?
افسانه زندگی چنین است گلم ? در سایه کوه باید از دشت گذشت
. . .
بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند
به خود بیشتر عشق می ورزند تا به معشوق
. . .
دوست دارم شب را به غم سر کنم ? دفتری را از اشک چشمم تر کنم
نام آن دفتر نهم دیوان عشق ? عشق را عنوان آن دفتر کنم
. . .
لازمه عشق و خوشبختی جذب کردن چیزهای تازه نیست
بلکه خذف کردن افکار کهنه و پوچ است